آغاز اردوی تیم ملی بسکتبال زنان ایران با حضور ۱۸ بازیکن اجرای ۳۵ درصدی قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در ۳ سال اخیر ۱۰۰ بانوی معینه در هتل‌های مکه و مدینه مستقر شده‌اند اثرگذاری دوران بارداری مادر بر عادات غذایی کودک ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید نعمت اله حسنی بررسی ابعاد مختلف آیین‌نامه جدید دورکاری مادران شاغل الهام گرفتن بانوی کارگردان سینما از قرآن کریم در تولید فیلم‌های سینمایی ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید محمد علی سروری گام‌های استوار مادران مشهدی در راهپیمایی روز قدس | مقاومت در سایه اشک‌ها و لبخند‌ها تعداد مشمولان دریافت کمک هزینه ویژه مادران باردار و کودکان زیر ۲ سال اعلام شد کاهش تعداد سکه در مهریه در دستور کار کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس آغاز رقابت دوستانه بانوان فوتسالیست در مرحله نهایی جام رمضان۱۴۰۴ تیم ملی بسکتبال سه نفره بانوان ایران از رقابت‌های کاپ آسیا حذف شد
سرخط خبرها
پادکست | صبح برادرم را تشییع و عصر برادر دیگرم را بدرقه کردم

پادکست | صبح برادرم را تشییع و عصر برادر دیگرم را بدرقه کردم

  • کد خبر: ۲۲۴۹۳۸
  • ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۱
مهین اسماعیل‌زاده، مادر یک مفقودالاثر، خواهر ۳ شهید و یک جانباز از روز‌هایی می‌گوید که از آن جز زیبایی ندیده است.
حمیده وحیدی
خبرنگار حمیده وحیدی

به گزارش شهرآرانیوز، قبل از اینکه وارد گفت‌وگوی این چند روز من و مهین‌خانم شوید، می‌خواهم کمی از چیز‌هایی برایتان بگویم که در این چند روز اتفاق افتاده است. یعنی در اصل، انتهای این گزارش را در ابتدایش نوشته‌ام! از چیز‌هایی که در این چند روز از مهین‌خانم، خواهر ۳ شهید و یک جانباز و مادر شهید مفقودالاثر، در خاطرم ماند: اینکه روز عکاسی در مجموعه «آیه‌ها» قصد داشت یک مادر شهید مفقود الاثر دیگر را هم دعوت کند و به ما تأکید کرد که حتما سراغش برویم، مادر شهید مفقودالاثری که تنها فرزندش را از دست داده بود و دلش می‌خواست یک نفر حرف‌هایش را بشنود. به اینکه وقتی توی جاده‌های خالی صحنه بازسازی‌شده عملیات «کربلای ۵» دست در دستمان راه می‌رفت، به تانک‌های کهنه نگاه کرد و گفت: خدا لعنت کند آنهایی که از روی فرزندانمان با اینها رد شدند. به اینکه دلش خوش بود به جوان‌ها، به همان دهه‌شصتی‌ها و دهه‌هفتادی‌هایی که با وجود نامهربانی‌های برخی مسئولان، باز هم غیرت وطن‌دوستی دارند و احترام مادر شهید را نگاه می‌دارند. باور داشت هرجا نیاز باشد، رگ غیرتشان اجازه نخواهد داد کشور را تنها بگذارند.

مهین‌خانم حتی راضی نشد مراسم تشییع برای روح پسرش برگزار کند تا مردم به زحمت نیفتند. حالا هم یک گوشه از این شهر، در کنار خادمی حرم امام رضا (ع)، بدون سهم‌خواهی زندگی می‌کند. قصه جلد این شماره شهربانو صرفا ساعتی از زنی است که کمتر می‌خواهد دیده شود و کمتر حرف زده است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.