روایتی از «ناهید اسدی»، نخستین بانوی شهید انقلاب اسلامی در مشهد تأثیر مخرب استفاده از تلفن همراه در دوران شیردهی بر نوزاد با این ۵ نکته از مو‌های رنگ شده مراقبت کن دختر چینی مقابل دوربین آن قدر غذا خورد تا  مُرد ویدئو | مادرانه، روایتی از دلتنگی مادران شهدای مفقود الاثر | شهید علی باغشنی جدل‌های سیاسی والدین، چالش جدید کودکان تأثیر سن و وزن بر ناباروری زنان دعوت سرمربی کره‌ای از ۶ دختر خراسانی آن روی سیاه «ازدواج سفید» نقدی بر سریال «در انتهای شب» | از بی تفاوتی به طلاق تا عبور از خط قرمز‌های عاطفی عزاداری متفاوتِ زنان زیلایی برای شهدای دشت نینوا اجتماع ۱۰۰ هزار نفری دختران انقلاب برای حجاب در ورزشگاه آزادی فریاد "لبیک یاحسین" زنان قبیله بنی‌اسد در حرم سیدالشهدا(ع) طنین‌انداز شد ویدئو | مادرانه، روایتی از دلتنگی مادران شهدای مفقود الاثر | شهید برات‌علی گرجی مجلس امام‌حسین(ع) انسان‌ساز است پادکست | بفرمایید روضه | برکتی که از برپایی روضه وارد زندگی می‌شود روضه‌های امام‌حسین(ع) برکت زندگی‌ام هستند جزئیات صدور گذرنامه زیارتی بانوان تشریح شد ویدئو | جایگاه ویژه زنان در حماسه کربلا پادکست | بفرمایید روضه | حسینیه‌ای که با پس‌انداز زندگی بنا شد ویدئو | مادرانه، روایتی از دلتنگی مادران شهدای مفقود الاثر | شهید موسی خانی زاد
سرخط خبرها
پادکست | صبح برادرم را تشییع و عصر برادر دیگرم را بدرقه کردم

پادکست | صبح برادرم را تشییع و عصر برادر دیگرم را بدرقه کردم

  • کد خبر: ۲۲۴۹۳۸
  • ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۱
مهین اسماعیل‌زاده، مادر یک مفقودالاثر، خواهر ۳ شهید و یک جانباز از روز‌هایی می‌گوید که از آن جز زیبایی ندیده است.

به گزارش شهرآرانیوز، قبل از اینکه وارد گفت‌وگوی این چند روز من و مهین‌خانم شوید، می‌خواهم کمی از چیز‌هایی برایتان بگویم که در این چند روز اتفاق افتاده است. یعنی در اصل، انتهای این گزارش را در ابتدایش نوشته‌ام! از چیز‌هایی که در این چند روز از مهین‌خانم، خواهر ۳ شهید و یک جانباز و مادر شهید مفقودالاثر، در خاطرم ماند: اینکه روز عکاسی در مجموعه «آیه‌ها» قصد داشت یک مادر شهید مفقود الاثر دیگر را هم دعوت کند و به ما تأکید کرد که حتما سراغش برویم، مادر شهید مفقودالاثری که تنها فرزندش را از دست داده بود و دلش می‌خواست یک نفر حرف‌هایش را بشنود. به اینکه وقتی توی جاده‌های خالی صحنه بازسازی‌شده عملیات «کربلای ۵» دست در دستمان راه می‌رفت، به تانک‌های کهنه نگاه کرد و گفت: خدا لعنت کند آنهایی که از روی فرزندانمان با اینها رد شدند. به اینکه دلش خوش بود به جوان‌ها، به همان دهه‌شصتی‌ها و دهه‌هفتادی‌هایی که با وجود نامهربانی‌های برخی مسئولان، باز هم غیرت وطن‌دوستی دارند و احترام مادر شهید را نگاه می‌دارند. باور داشت هرجا نیاز باشد، رگ غیرتشان اجازه نخواهد داد کشور را تنها بگذارند.

مهین‌خانم حتی راضی نشد مراسم تشییع برای روح پسرش برگزار کند تا مردم به زحمت نیفتند. حالا هم یک گوشه از این شهر، در کنار خادمی حرم امام رضا (ع)، بدون سهم‌خواهی زندگی می‌کند. قصه جلد این شماره شهربانو صرفا ساعتی از زنی است که کمتر می‌خواهد دیده شود و کمتر حرف زده است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.